مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه
تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی...
برای تو که بخوانی و بدانی
دوست داشتنت در من
بی انتهاست...
مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه
تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی...
برای تو که بخوانی و بدانی
دوست داشتنت در من
بی انتهاست...
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
درجلسه امتحان عشق.......
من ماندم ویک برگه سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
ویک بغل تنهائی ودلتنگی
درد دل من در این کاغدکوچک جا نمیشود
دراین سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند
وبرگه سفیدم .....!
عاشقانه قطره ها را به آغوش میکشد
عشق تونوشتنی نیست !
باتو ......
دربرگه ام نار کناره آن
قطره اشک یک قلب میکشم
وقت تمام است
برگه ها بالا !
گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی
گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش کنی ، کجایی که مرا با بوسه هایت گرم کنی...
نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام ، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام
در لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ،
نیست روزی که از تو نگفته باشم
امروز آمد و از تو گفتم ،نبودی و اشک از چشمانم ریخت و در همان گوشه نشستم ،
دلم خالی نشد و گرفته دلم ، کجایی که دلم به سراغت بیاید گلم؟
نیستی و حتی سراغی از دلم نمیگیری ، یک روز نباشم که تو مثل من نمیمیری....
نمیبینی چشمهایم را ، نمیمانی تا دلم را ، به نقطه خوشبختی برسانی ،
مرا به جایی آرام بکشانی تا خیالم راحت باشد از اینکه همیشه تو را خواهم داشت
نمیخواهی دلم را ، نمیدانی راز درونم را ، نمیگذاری تا مثل گذشته دلم تنها به تو خوش باشد ،
عشقت در قلبم است ، تو مال منی و باور نداری که تنها امیدم به تو است
تمام زندگی ام هستی و خبر نداری که بی تو میمیرم…
باور نداری که در قلبم جز تو و عشقت کسی جایی ندارد ، کسی از حالم خبر ندارد
نمیدانی که با وجودت به من نفس میدهی
نمیدانی که با نفسهایت به من جان میدهی
و ای همیشه ماندگارم ، ای عزیزتر از جانم
با تو همیشه در اوج آسمانم ، با تو آرام ، حالم خوب خوب، همیشه شادم…
از عشق نمی هراسم آنگاه که تو عشق منی
نمیترسم از رفتنت آنگاه که تو هم عاشق منی…
تنها باور داشته باش عشق مرا ، غرق شو در وجودم و
ببین که لحظه به لحظه نفسهایم تو را میخواهند..
با تو همیشه مستم ، مست چشمهایت ، با تو همیشه هستم ، هستم تا ابد در دل مهربانت
هیچکس نمیتواند مرا از تو بگیرد،آنگاه که من با تو یکی شده ام ، با تو همیشگی شده ام
و من مال تویی هستم که خیلی وقت است مال منی
من عاشق تویی هستم که خیلی وقت است به دنبال توام….
و باز شعری دیگر برای تو ، احساسی دیگر در وصف تو ، تا زنده ام مینویسم برای تو…